۰۴
خرداد
خارکش پیری با دلق درشت | پشتهای خار همی برد به پشت | |
لنگلنگان قدمی برمیداشت | هر قدم دانهٔ شکری میکاشت | |
کای فرازندهٔ این چرخ بلند! | وی نوازندهٔ دلهای نژند! | |
کنم از جیب نظر تا دامن | چه عزیزی که نکردی با من | |
در دولت به رخم بگشادی | تاج عزت به سرم بنهادی | |
حد من نیست ثنایت گفتن | گوهر شکر عطایت سفتن | |
نوجوانی به جوانی مغرور | رخش پندار همیراند ز دور | |
آمد آن شکرگزاریش به گوش | گفت کای پیر خرف گشته، خموش! | |
خار بر پشت، زنی زین سان گام | دولتت چیست، عزیزیت کدام؟ | |
عمر در خارکشی باختهای | عزت از خواری نشناختهای | |
پیر گفتا که: «چه عزت زین به | که نیام بر در تو بالین نه؟ | |
کای فلان! چاشت بده یا شامام | نان و آبی (که) خورم و آشامم | |
شکر گویم که مرا خوار نساخت | به خسی چون تو گرفتار نساخت | |
به ره حرص شتابنده نکرد | بر در شاه و گدا بنده نکرد | |
داد با اینهمه افتادگیام | عز آزادی و آزادگیام» |