با سلام خدمت شما عزیزان
حدود 50 نکته کاربردی رو نوشتم
و براتون گذاشتم
لطفا به ادامه مطلب مراجعه نمایید
با سلام خدمت شما عزیزان
حدود 50 نکته کاربردی رو نوشتم
و براتون گذاشتم
لطفا به ادامه مطلب مراجعه نمایید
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما عزیزان
نمونه سوالات زبان هشتم رو براتون گذاشتم
هرچند می دونم خیلی آسونه ولی باز هم گفتم براتون بگذارم شاید لازم شه
امیدوارم همین طور باشه
نظر فراموش نشه
یا علی
الگوریتم اقلیدس، روشی موسوم به روش نردبانی یا تقسیمات متوالی برای یافتن بزرگترین مقسوم علیه مشترک دو عدد است که در ادامه، با مثالی آن را شرح میدهیم.
مثال: برای محاسبهٔ عدد بزرگتر یعنی 846 را بر 204 تقسیم میکنیم و سپس 204 را بر باقی ماندهٔ تقسیم مزبور تقسیم میکنیم و این عمل را تا جایی که باقی مانده صفر شود ادامه میدهیم، آخرین باقیمانده غیرصفر، بزرگترین مقسوم علیه مشترک دو عدد مزبور است. همچنین میتوان این تقسیمات را در جدولی تنظیم نمود.
بنابرین .
به نام خدا
در ریاضیات دو عدد صحیح را نسبت به هم اول گویند هرگاه بزرگترین مقسوم علیه مشترک آن دو عدد یک باشد
یا به عبارتی هیچ مقسوم علیه مشترکی جز یک نداشته باشند. اول بودن دو عدد مانند a و b را به صورت نمایش میدهند.
به طور مثال دو عدد ۶ و ۳۵ نسبت به هماول هستند چرا که هر دو به طور مشترک تنها بر ۱ بخشپذیر هستند، ولی ۶ و ۲۷ هماول نیستند زیرا هر دو بر ۳ بخشپذیر هستند. اعداد ۱ و ۱- تنها اعدادی هستند که با هر عدد صحیح دیگر هماول هستند همچنین تنها اعدادی هستند که با عدد صفر هماول هستند. یک روش سریع برای دانستن اینکه آیا دو عدد نسبت به هم هماول هستند یا نه استفاده از الگوریتم اقلیدس است.
**در ادامه برایتان مطلبی از الگوریتم اقلیدس خواهم گذاشت **
با ما همراه باشید
خارکش پیری با دلق درشت | پشتهای خار همی برد به پشت | |
لنگلنگان قدمی برمیداشت | هر قدم دانهٔ شکری میکاشت | |
کای فرازندهٔ این چرخ بلند! | وی نوازندهٔ دلهای نژند! | |
کنم از جیب نظر تا دامن | چه عزیزی که نکردی با من | |
در دولت به رخم بگشادی | تاج عزت به سرم بنهادی | |
حد من نیست ثنایت گفتن | گوهر شکر عطایت سفتن | |
نوجوانی به جوانی مغرور | رخش پندار همیراند ز دور | |
آمد آن شکرگزاریش به گوش | گفت کای پیر خرف گشته، خموش! | |
خار بر پشت، زنی زین سان گام | دولتت چیست، عزیزیت کدام؟ | |
عمر در خارکشی باختهای | عزت از خواری نشناختهای | |
پیر گفتا که: «چه عزت زین به | که نیام بر در تو بالین نه؟ | |
کای فلان! چاشت بده یا شامام | نان و آبی (که) خورم و آشامم | |
شکر گویم که مرا خوار نساخت | به خسی چون تو گرفتار نساخت | |
به ره حرص شتابنده نکرد | بر در شاه و گدا بنده نکرد | |
داد با اینهمه افتادگیام | عز آزادی و آزادگیام» |